مقالات

سوگیری شناختی (Cognitive Bias): تعریف، نشانه‌ها و انواع سوگیری‌های شناختی

سوگیری شناختی (cognitive biases)

سوگیری شناختی یک خطای سیستماتیک در تفکر است و زمانی رخ می دهد که فرد در حال پردازش و تفسیر اطلاعات در دنیای اطرافش است و این سوگیری بر تصمیمات و قضاوت‌های او تاثیر می‌گذارد. به زبان ساده، الگوهای فکری ما در مواقعی که نیاز به گرفتن یک تصمیم و قضاوت درباره یک مسئله داریم، ممکن است دچار خطا شوند. در عین حالی که این الگوها بر اساس باورها و تجربه‌های ما شکل گرفته‌اند، اما معمولا برخلاف منطق و احتمالات هستند. مغز انسان قدرتمند است، اما در معرض محدودیت‌هایی هم قرار دارد. در این مقاله قصد داریم همه چیز را در مورد این سوگیری‌های شناختی شرح ‌دهیم.

سوگیری شناختی چیست؟

معمولا ما دوست داریم خودمان را موجوداتی منطقی بدانیم که قبل از تصمیم گیری همه اطلاعات را پردازش می‌کند، اما باید بگوییم که اغلب اینطور نیست. هرکسی به درجات متفاوتی مستعد سوگیری شناختی است.

سوگیری شناختی به عنوان یک مفهوم برای اولین بار توسط آموس تورسکی (Amos Tversky) و دانیل کانمن (Daniel Kahneman) در سال 1972 معرفی شد. سوگیری شناختی یک فرآیند فکری است که ناشی از تمایل مغز انسان به ساده‌سازی پردازش اطلاعات از طریق فیلتری از تجربیات و ترجیحات شخصی است. فرآیند فیلتر کردن یک مکانیسم مقابله ای است که مغز را قادر می‌سازد تا مقادیر زیادی از اطلاعات را به سرعت اولویت‌بندی و پردازش کند. در عین حالی که این مکانیسم می‌تواند موثر باشد اما محدودیت‌هایی هم دارد که می‌تواند باعث ایجاد خطا در فرآیند تفکر شود.

اساسا سوگیری‌های شناختی به انسان کمک می‌کنند تا برای سپری کردن زندگی روزمره از میانبرهای ذهنی استفاده کند، زیرا اگر قرار بود قبل از هر تصمیمی از نو شروع به فکرکردن کنیم، عمل کردن بسیار سخت و دشوار میشد. اگرچه این میانبر زدن‌ها باعث سرعت بخشیدن به کار ما می‌شود اما اغلب ممکن است باعث تفسیرها و قضاوت‌های غیرمنطقی شوند. سوگیری های شناختی اغلب از مشکلات مربوط به حافظه، توجه و سایر اشتباهات ذهنی ناشی می‌شود. سوگیری‌ها معمولا فرآیندهایی ناخودآگاه هستند و بدون اینکه فرد متوجه چنین فرآیندی بشود، پروسه پردازش و تصمیم‌گیری را ساده می‌کنند.

باید توجه داشت که شاید نتوان به طور کامل عملکرد مغز را برای انتخاب میانبرها از بین برد، اما درک وجود سوگیری‌ها می‌تواند هنگام تصمیم‌گیری مفید باشد.

نشانه‌های سوگیری شناختی

نشانه‌های سوگیری شناختی

از آنجایی که سوگیری شناختی اغلب یک فرآیند ناخودآگاه است، تشخیص آن در افراد دیگر برای ما آسان‌تر است. با این حال، برخی از راه‌های تشخیص سوگیری عبارتند از:

  • اگر فرد موفقیت خود را نتیجه کار خودش بداند، در حالی که موفقیت‌های دیگران را به شانس نسبت ‌دهد.
  • اگر فرد تصور کند که از دانشی بیش از آنچه در واقع در مورد یک موضوع دارد، بهره می‌برد.
  • اگر فرد به جای خود، عوامل بیرونی را سرزنش کند.
  • اگر فرد فقط به آنچه که عقاید او را تایید می‌کند توجه داشته باشد.
  • اگر فرد فرض کند که بقیه نظرات و باورهای او را به اشتراک می‌گذارند.

همه افراد باید تلاش کنند تا از این نشانه‌ها دوری کنند. زیرا داشتن این ویژگی‌ها بر نحوه تفسیر فرد از دنیای اطرافش تاثیر می‌گذارد. حتی فردی که باور دارد دارای تفکر منطقی است و محیط اطرافش را به دقت ارزیابی می‌کند، اما باز هم امکان وجود سوگیری شناختی در الگوهای فکری آن فرد وجود دارد.

ویژگی‌های عمده‌ گرایشات و سوگیری‌های شناختی

بعضی اوقات در زندگی با موقعیت‌هایی مواجه می‌شویم که مجبور می‌شویم با اطلاعات ناقصی که در دست داریم، تصمیمات مهمی را اخذ کنیم. در چنین موقعیتی ممکن است ناآگاهانه به تعصبات یا سوگیری‌های شناختی تکیه ‌کنیم. به عنوان مثال ممکن است:

  • به کسی که یک شخصیت معتبر است، بیشتر اعتماد کنید.
  • جنسیت کسی را بر اساس حرفه‌اش فرض کنید.
  • بر اساس اطلاعاتی که به شما داده می‌شود، تصمیمات ضعیفی بگیرید.

دلیل تصمیمات ضعیف ما می‌تواند وجود میان‌برها و سوگیری‌ها باشد. به طور کلی، میان‌برها و سوگیری‌ها مجموعه‌ای از استراتژی‌های تصمیم‌گیری و روش‌هایی هستند که ما انواع خاصی از اطلاعات را می‌سنجیم. هنگام بررسی اصطلاح سوگیری های شناختی، توجه به این نکته ضروری است که بین سوگیری‌های شناختی و میان‌برهای شناختی همپوشانی وجود دارد. گاهی اوقات این دو اصطلاح به جای یکدیگر استفاده می‌شوند، گویی مترادف یکدیگر هستند اما بین این دو تفاوت‌هایی وجود دارد. میان‌برها روش‌های ساده‌ای هستند که به یافتن پاسخ‌، هرچند ناقص، برای سوالات دشوار کمک می‌کنند.

انواع سوگیری شناختی

انواع سوگیری شناختی به همراه مثال

فهرستی از سوگیری‌های شناختی که به طور پیوسته در حال تکامل است و طی شش دهه تحقیق در مورد قضاوت و تصمیم‌گیری انسان در روانشناسی شناختی، روانشناسی اجتماعی و اقتصاد رفتاری شناسایی شده است را در زیر می‌توانید مشاهده کنید:

  • سوگیری بازیگر-ناظر (Actor-observer bias): در این سوگیری فرد تمایل دارد اتفاق‎‌هایی که برایش رخ می‌دهد را به عوامل بیرونی و اتفاق‌هایی که برای دیگران رخ می‌دهد را به عوامل درونی نسبت دهد. با این روش فرد خود را مقصر رویدادهای منفی نمی‌داند ولی دیگران را به راحتی مقصر می‌داند. برای مثال اگر فرد در امتحان نمره خوبی کسب نکرده باشد علت آن را به سر و صدای زیاد در جلسه امتحان یا مناسب نبودن صندلی نسبت می‌دهد (بازیگر) اما اگر فرد دیگری نمره خوبی نگیرد آن را به کم درس خواندن او نسبت می‌دهد (ناظر).
  • سوگیری لنگر انداختن (Anchoring bias): تمایل مغز برای تکیه بیش از حد به اولین اطلاعاتی که در هنگام تصمیم‌گیری دریافت می‌کند. برای مثال ممکن است بخواهید تعداد ساعات بازی با موبایل را در فرزندتان محدود کنید. اگر فرزند شنا اکنون 4 ساعت در روز را به بازی اختصاص می‌دهد شما احتمالا بخواهید آن را به 2 یا 3 ساعت کاهش دهید. در واقع ذهن شما روی عدد 4 لنگر می‌اندازد و رقمی پایین‌تر را پیشنهاد می‌دهد. در صورتی که شاید 3 ساعت هم زمان زیادی باشد. یا ممکن است یک درمانگر بر اساس علائم و نشانه‌هایی که مراجعش به او می‌دهد ذهنش به سمت اختلالی خاص حرکت کند و بر اساس همان برداشت اولیه سایر جلسات را پیش ببرد. در واقع، آن برداشت اولیه یک نقطه لنگری ایجاد می‌کند.
  • سوگیری در توجه (Attentional bias): در این سوگیری فرد تمایل دارد تنها به یک محرک خاص یا یک نشانه واحد توجه کند و در نتیجه به طور ناخودآگاه سایر فاکتورها را نادیده می‌گیرد. این سوگیری‌ معمولا منجر به برداشت ناقص ما از دنیای اطرافمان می‌شود یا حتی می‌تواند بر ارزیابی‌های ذهنی ما نیز تاثیر بگذارد. به همین دلیل است که بعضی افراد در هنگام تصمیم‌گیری برای موضوعی خاص همه راهکارها یا راه‌حل‌ها به ذهنشان نمی‌رسد. حتی به هنگام یادآوری یک خاطره نیز ممکن است سوگیری در توجه باعث شود فرد تنها بخش‌های خاصی را به خاطر بیاورد و سایر بخش‌ها را فراموش کند.
  • سوگیری دسترس‌پذیری (Availability bias or Availability Heuristic): در این سوگیری فرد به اولین اطلاعاتی که تازه هستند و در ذهنش پررنگ‌ترند اعتماد می‌کند. به عبارتی، مغز انسان تمایل دارد بر اساس خاطره‌هایی که تازه ثبت شده‌اند و برجسته‌اند تصمیم‌گیری ‌کند. برای مثال اگر فردی قرار باشد طی چند روز آینده سفری با هواپیما داشته باشد و در اخبار بشنود که هواپیمایی سقوط کرده است احتمالا نسبت به قبل، از سفر با هواپیما بیشتر احساس ترس خواهد کرد. در صورتی که همیشه احتمال سقوط هواپیما بوده ولی این احتمال در ذهن او پررنگ نبوده است.
  • اثر ارابه موسیقی (Bandwagon effect): تمایل مغز به انجام کاری که دیگران می‌کنند را سوگیری اثر ارابه موسیقی یا اثر گله می‌گویند. در این سوگیری شناختی فرد نظر و اعتقاد خود را کنار می‌گذارد و کاری را انجام می‌دهد که سایرین انجام می‌دهند. این سوگیری در سطح اجتماعی بسیار مشاهده شده است.
  • نقطه کور سوگیری (Bias blind spot): مغز سوگیری و تعصب را در قضاوت دیگران تشخیص می‌دهد اما در قضاوت‌های خود نه. درواقع، فرد فکر می‌کند عاقل‌تر از دیگران است. این سوگیری زمانی رخ می‌دهد که دیدگاه فرد متفاوت از فردی دیگر است.
  • خوشه انگاری (Clustering illusion): تمایل مغز به دیدن الگویی که در واقع دنباله‌ای تصادفی از اعداد یا رویدادهاست. مثلا اگر در یک روز بیشتر کارهای شما خوب پیش برود دلیل نمی‌شود سایر برنامه‌هایتان نیز به بهترین شکل انجام شود. یا اگر در آن روز دستبند خاصی به دست داشتید دلیل نمی‌شود ارتباطی بین آن دستبند و خوب پیش رفتن کارهای شما وجود داشته باشد.
  • سوگیری تاییدی (Confirmation bias): تمایل مغز به ارزش‌گذاری اطلاعات جدیدی که از ایده‌های موجود پشتیبانی می‌کنند. یعنی مغز انسان به نوعی به دنبال تایید اطلاعات پیشین یا باورهای موجود است. این تایید می‌تواند با جمع‌آوری اطلاعات باشد یا با تفسیر اطلاعات به گونه‌ای که هم‌سوی اطلاعات قبلی باشد. مثلاٌ احتمال پذیرفته شدن طرحی که مدیر یک شرکت ارائه می‌دهد نسبت به موقعی که این طرح را یک کارمند معمولی ارئه می‌دهد بسیار بیشتر است. حتی اگر شواهد کمی برای تایید آن وجود داشته باشد.
  • اثر دانینگ-کروگر (The Dunning-Kruger effect): در این نوع از سوگیری شناختی فرد با اینکه تسلط کمی بر یک موضوع دارد اما خود را بسیار مسلط و حرفه‌ای تصور می‌کند. مثلاٌ ممکن است فردی که تنها چند جلسه در کلاس زبان انگلیسی شرکت کرده است با دیدن یک توریست برود و مکالمه‌ای با او داشته باشد زیرا احساس می‌کند در مکالمه به زبان انگلیسی کاملا مسلط و روان است، یا ممکن است بخواهد به اطرافیانش در حل تمرین‌های درس زبان کمک کند. در واقع، این افراد آنقدر تسلط کمی به یک موضوع دارند که حتی متوجه نقص‌ها و ناتوانی‌های خود نمی‌شوند.
  • اثر اجماع کاذب (False consensus effect): در این سوگیری فرد تمایل دارد اینطور فکر کند که اکثر افراد جامعه مشابه او فکر می‌کنند. اگر فردی در یک جمع ایده‌ای را مطرح کند و ببیند که یک یا دو نفر با او همسو هستند معمولاٌ این اشتباه پیش می‌آید که پس طرز فکر من درست است و افراد جامعه نیز آن را تایید می‌کنند. در واقع، در موافقت افراد با نظر خودش غلو می‌کند. مثلاٌ ممکن است فردی طرفدار یک سلبریتی، یک تیم ورزشی، کاندیدای ریاست جمهوری یا حتی یک عقیده مذهبی باشد و با دیدن همراهی و هم‌سویی چند نفر از اطرافیانش اینطور فکر کند که حتما آن تیم ورزشی در مسابقات می‌برد یا آن کاندیدا به علت شایستگی‌های زیادش حتما رای بیشتری خواهد آورد یا ممکن است فرد بر اساس عقیده مذهبی خاصی که دارد دست به فعالیت‌هایی در همان زمینه بزند.
  • اثر قالب‌بندی (Framing effect): اطلاعات یکسان در صورت نحوه ارائه متفاوت بر نحوه تصمیم‌گیری ما تاثیر می‌گذارد. در واقع، اینکه اطلاعات در چه قالبی و به چه نحوی ارئه شود تصمیم‌گیری ما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. برای مثال تصور کنید قصد خرید کالایی را از یک فروشگاه دارید، ممکن است کالایی با قیمت 250 هزار تومان را خریداری نکنید اما همان کالا با قیمت اصلی 350 هزار تومان که با تحفیف 250 هزار تومان ارائه شده است را خریدی به‌صرفه تلقی کنید و آن را خریداری کنید. یا ممکن است موارد پروتئینی 80 درصد خالص را به 20 درصد چربی ترجیح دهید.
  • تثبیت کارکردی (Functional fixedness): تمایل فرد به اینکه اشیا را فقط به یک روش خاص مورد استفاده قرار دهد، سوگیری تثبیت کارکردی می‌گویند. در این سوگیری فرد تنها به روش مرسوم و سنتی موجود از یک وسیله استفاده می‌کند. به عبارتی این سوگیری نقطه مقابل خلاقیت است.
  • گروه‌زدگی (Group think): اینکه فردی بخواهد به هر قیمتی که شده به یک اتفاق نظر یا اجماع برسد را گروه‌زدگی یا گروه فکری می‌گویند. این سوگیری معمولاٌ درکارهای تیمی اتفاق می‌افتد، به این صورت که تمایل افراد برای ماندن در یک گروه باعث می‌شود با هر تصمیمی موافقت کنند یا فردی که در راس قرار دارد ممکن است برای حفظ انسجام گروه تلاش کند همه اعضا با یک تصمیم موافقت کنند و در هر صورت ممکن است تیم با نتایج اشتباه روبرو شود.
  • اثر هاله‌ای (Halo effect): در این سوگیری فرد بر اساس یکی از ویژگی‌هایی که می‌بیند در مورد سایر ویژگی‌ها نتیجه‌گیری می‌کند. مثلاٌ اگر فردی چهره زیبایی دارد حتما آدم مهربان یا باهوشی است، یا اگر بسته‌بندی محصولی خوب است حتما محتوای آن نیز خوب و باکیفیت است. به عبارتی، فرد با دیدن جزئیاتی که گاهاٌ بی اهمیت نیز هستند در مورد کلیات و محتوا نتبجه‌گیری می‌کند.
  • سوگیری گذشته‌نگارانه (Hindsight bias): سوگیری گذشته‌نگارانه یا پس‌نگر به تفسیر وقایع گذشته به صورتی قابل پیش‌بینی‌تر از آنچه در واقع بودند، گفته می‌شود. خیلی از مواقع پیش آمده که بعد از یافتن جواب یک مسئله فردی بگوید که می‌دانستم جواب یا راه‌حل این است در صورتی که در واقع تا قبل از پیدا شدن راه‌حل، جواب دقیق و درست را نمی‌دانسته.
  • اثر اطلاعات غلط (Misinformation effect): در این سوگیری فرد برای نتیجه‌گیری در مورد اتفاقی که قبلاٌ رخ داده ممکن است به اشتباه از اطلاعاتی که بعد از آن رویداد به دست رسیده، استفاده کند. در واقع، فرد اطلاعات جدید و قدیم را با هم ترکیب می‌کند و به برداشتی اشتباه از واقعیت می‌رسد و در خاطراتش تحریف ایجاد شود.
  • منفی‌نگری (Negativity bias): در منفی‌نگری فرد به رویدادهای منفی اهمیت بیشتری نسبت به رویدادهای مثبت می‌دهد. این سوگیری نشان می‌دهد که چرا غلبه بر اتفاقات ناگوار و رویدادهای آسیب‌زا برای عده‌ای دشوارتر است. برای مثال ممکن است از بحثی که با یک دوست داشتید تنها به ناسزاهایی که به شما گفته شد فکر کنید و عذرخواهی و آشتی بعد از آن کمتر برایتان اهمیت داشته باشد.
  • سوگیری مجاورت (Proximity bias): در این نوع از سوگیری فرد به طور ناخودآگاه با افرادی که از نظر فیزیکی نزدیک او هستند، رفتار بهتری نشان می‌دهد. برای مثال ممکن است با درخواست افزایش حقوق کارگری که در نزدیکی او مشغول به کار است موافقت کند ولی درخواست کارگری که در بخش یا شعبه دیگری کار می‌کند را نپذیرد.
  • تازه گرایی (Recency bias): تازه گرایی عبارت است از تمایل مغز به اینکه ناخودآگاه برای آخرین اطلاعاتی که در مورد یک موضوع دریافت کرده است، ارزش بیشتری قائل شود. در واقع، اتفاقی که اخیرا رخ داده است ممکن تصمیمات شما را تحت‌الشعاع قرار دهد. به‌عنوان‌ مثال ممکن است بعد از دیدن فیلمی واقعی از زورگیری در یک کوچه خلوت دیگر نخواهید که از کوچه‌های خلوت به تنهایی عبور کنید یا شاید دیگر نخواهید وسایل ارزشمندتان را به همراه داشته باشید در صورتی که تا قبل از آن هم احتمال حمله به شما همینقدر بود و در واقع تغییر جدیدی حاصل نشده است.
  • سوگیری خود خدمتی (Self-serving bias): در این سوگیری فرد علت شکست‌ها و اتفاق‌های بد زندگیش را به عوامل بیرونی و موفقیت‌ها و اتفاق‌های خوب را به عملکرد و تلاش خود نسبت می‌دهد. برای مثال اگر فردی در یک آزمون نمره خوبی کسب کند علت آن را به تلاش و پشتکار خودش نسبت می‌دهد اما اگر نمره خوبی بدست نیاورد علت آن را نمره‌دهی بد یا تبعیض قائل شدن آزمونگر ارزیابی می‌کند.
  • سوگیری هزینه هدر رفته (Sunk cost effect): در این سوگیری فرد تمایل دارد کاری که در آن وقت و انرژی زیادی صرف کرده علیرغم اینکه نتیجه‌ای دریافت نکرده را ادامه دهد. فرد در این حالت ممکن است گزینه یا راه‌حل‌های دیگری که وجود دارد را نبیند زیرا در ادامه دادن به مسیری که طی کرده پافشاری می‌کند تا نتیجه‌ای که می‌خواهد را بدست بیاورد. برای مثال فردی ممکن است وارد شغلی شود که در آن استعدادی ندارد یا رشته تحصیلی را انتخاب کند که علاقه‌ای به آن ندارد و با وجود اینها شغل یا رشته‌اش را تغییر ندهد و فقط صرف اینکه زمان و انرژی و هزینه زیادی سرف آن شده تمایلی به تغییر نشان ندهد.
  • سوگیری بازماندگی (Survivorship bias): در این سوگیری فرد به استراتژی‌ها، تکنیک‌ها و افراد موفق نگاه می‌کند و مواردی که دچار شکست شدند را در نظر نمی‌گیرند. در واقع، فرد تنها افراد یا پروژه‌هایی که به موفقیت رسیده است را مورد بررسی قرار می‌دهد در حالیکه روش درست این است که در کنار بررسی موارد موفق، نگاهی به افراد یا استرتژی‌هایی بیندازیم که شکست خورده‌اند، علت شکست را بررسی کنیم و سعی کنیم خودمان را در همان نقاط تقویت کنیم تا ما نیز دچار شکست نشویم. برای مثال ما همیشه افرادی در کنکور رتبه خوبی به دست آورده‌اند را الگو قرار می‌دهیم یا کسی که بسیار در شغلش موفق است؛ اما فردی که علیرغم رتبه نسبتا خوبش قبول نشد چه؟ فردی که همان شغل را راه‌اندازی کرد اما موفق نشد چه؟ علت شکست این افراد چه بود که ما آنها را تکرار نکنیم؟

سوگیری‌های شناختی چه تاثیری بر زندگی ما می‌گذارند؟

همانطور که قبلا هم اشاره کردیم، سوگیری شناختی بیشتر از هر چیزی می‌تواند مهارت‌های تصمیم‌گیری ما را تحت‌تاثیر قرار دهد، و در نتیجه توانایی‌های حل مسئله ما را محدود کند، موفقیت شغلی را مختل کند، به اعتبار خاطرات ما آسیب برساند، توانایی ما برای پاسخگویی در شرایط بحرانی را به چالش بکشد، اضطراب و افسردگی را افزایش دهد و در نهایت روابط ما را مختل سازد.

اینکه سوگیری‌های شناختی خود را بشناسیم تاثیر بزرگی روی نگرش و تصمیم‌گیری‌های ما خواهد داشت. زیرا با شناخت آنها حداقل آگاهانه گزینه‌های دیگر را مورد بررسی قرار می‌دهیم و کمتر روی انتخاب یا تصور ذهنی خود پافشاری می‌کنیم.

راه‌هایی برای جلوگیری از سوگیری شناختی

راه‌هایی برای جلوگیری از سوگیری شناختی

بسیاری از استدلال‌هایی که ما برای انجام تصمیم‌گیری‌های روزانه خود استفاده می‌کنیم، تقریبا به طور خودکار انجام می‌شوند. اما محققان معتقدند ما می‌توانیم موقعیت‌هایی که سوگیری‌ها در آن فعال می‌شوند را تشخیص دهیم و اقداماتی برای کشف و اصلاح آنها انجام دهیم که در بخش بعدی به آنها می‌پردازیم.

در ادامه راه‌هایی برای جلوگیری از سوگیری شناختی را معرفی می‌کنیم:

  • یادگیری: مطالعه سوگیری‌های شناختی می‌تواند به شما کمک کند تا آنها را در زندگی خود شناسایی کنید و زمانی که آنها را مورد بررسی قرار دادید با آنها مقابله کنید.
  • پرسشگری: اگر در موقعیتی هستید که حدس می‌زنید ممکن است در معرض سوگیری قرار بگیرید، سرعت تصمیم‌گیری خود را کاهش دهید و دامنه منابع قابل اعتمادی که از آنها بهره می‌برید را گسترش دهید.
  • همکاری: گروهی از افراد با زمینه‌های مختلف تخصص و تجربه را گرد هم آورید تا به شما کمک کنند احتمالاتی را که ممکن است نادیده گرفته شوند را در نظر بگیرید.
  • اجتناب از کلیشه‌ها: برای کاهش احتمال اینکه تحت تاثیر جنسیت، نژاد یا سایر ملاحظات کلیشه‌ای قرار بگیرید، خود و دیگران را از دسترسی به اطلاعات مربوط به این عوامل باز دارید.
  • استفاده از چک‌لیست‌ها، الگوریتم‌ها و سایر معیارهای عینی: این‌ ابزارها ممکن است به شما کمک کنند روی عوامل مرتبط تمرکز کنید و احتمال اینکه تحت تاثیر عوامل نامربوط قرار بگیرید را کاهش دهید.

تفاوت سوگیری شناختی و تحریف شناختی

تحریف‌های شناختی شامل افکار غیرمنطقی و سبک‌های تفکرغیرمفید هستند که بیشتر در افراد مبتلا به اختلال افسردگی و اضطراب مشاهده می‌شود. به عبارتی، این تحریف‌ها فردی هستند و ممکن است در همه آدمها دیده نشوند. در تحریف‌های شناختی فرد واقعیت را به شکلی که واقعا هست، درک نمی‌کند. اما سوگیری‌های شناختی خطاهایی هستند که در هنگام تصمیم‌گیری یا قضاوت در مورد یک مسئله رخ می‌دهند. به این صورت که، ذهن برای سرعت بخشیدن به فرآیند تصمیم‌گیری از میانبرهایی استفاده می‌کند که دقت تصمیم‌گیری را کاهش می‌دهد. این سوگیری‌ها در همه انسان‌ها مشترک هستند و هر فردی بر اساس باورها و تجربیاتی که کسب کرده دچار نوعی از سوگیری شناختی می‌شود. درواقع، در سوگیری شناختی فرد تنها چیزهایی را می‌بیند که انتظار دیدنش را دارد.

سوگیری شناختی چیست؟

سوگیری شناختی یک فرآیند فکری است که ناشی از تمایل مغز انسان به ساده‌سازی پردازش اطلاعات از طریق فیلتری از تجربیات و ترجیحات شخصی است.

سخن آخر

تکیه بر سوگیری‌های شناختی امری غیرقابل اجتناب است، زیرا کارکردی است که مغز انسان به طور خودکار در حین تصمیم‌گیری و پردازش اطلاعات از آن استفاده می‌کند. اما متاسفانه سوگیری‌ها می‌توانند منجر به تصمیم‌گیری ضعیف و تقویت رفتار ناسالم شوند. انواع مختلفی از سوگیری شناختی وجود دارد و همه ما قربانی یک یا چند مورد از آنها هستیم. با این حال، آگاهی از این سوگیری‌ها و نحوه تاثیر آنها بر رفتار ما، اولین گام برای مقاومت در برابر آنهاست.

 

منابع

منبع1 منیع2 منبع3 منبع4 منبع5

5/5 - (11 امتیاز)
بازگشت به لیست