مقالات

درمان شناختی رفتاری: CBT چیست؟

درمان شناختی رفتاری (CBT) چیست؟

هسته اصلی درمان شناختی رفتاری (CBT) این است که افکار، احساسات و رفتارهای ما به هم مرتبط هستند و تغییر در هر کدام از آنها منجر به نغییر در سایر بخش ها می شود. در نتیجه بسیاری از مشکلات و اختلال‌هایی که نشات گرفته از افکار و باورهای ناکارآمد هستند به راحتی توسط این روش درمانی بهبود می‌یابند.

درمان شناختی رفتاری یا Cognitive Behavioral Therapy که معمولاً به شکل مخفف CBT نیز شناخته می‌شود، یکی از محبوب‌ترین و پرکاربردترین درمان‌هایی است که روان درمانگران از آن استفاده می‌کنند. معمولا مراجعان به راحتی با این نوع از درمان ارتباط برقرار می کنند، از تکنیک های ساده و قابل فهم آن استقبال می کنند و از سرعت دست یافتن به نتایج مثبت راضی هستند.

درمان شناختی رفتاری می تواند به تنهایی یا در کنار تکنیک های دیگر به کار گرفته شود تا تاثیر همه جانبه تری داشته باشد. نکته مثبت دیگر در مورد این روش درمانی این است که در درمان اختلالات زیادی موثر واقع شده و تحقیقات مختلفی نیز این تاثیرگذاری را تایید کرده اند. در مجموع، همه این نکات باعث شده تا این روش درمانی طرفداران زیادی داشته باشد. اکنون در این مقاله سعی داریم با جزئیات بیشتری به تعریف درمان شناختی رفتاری (CBT) چیست، بپردازیم، از کاربردهای آن بگوییم، معایب و مزایای آن را بررسی کنیم و مهم ترین تکنیک های آن را مورد بررسی قرار دهیم.

درمان شناختی رفتاری یا CBT چیست؟

درمان شناختی رفتاری (CBT) یک نوع درمان ساختاریافته و هدفمند است. بسیاری از درمانگران از این رویکرد برای درمان طیف وسیعی از مشکلات روانشناختی استفاده می کنند. این رویکرد یکی از پر طرفدارترین و پربازده ترین تکنیک های روان درمانی است. باور بنیادین این رویکرد این است که باورها و طرز فکر ما اعمال و احساسات ما را شکل می دهند، در نتیجه روان درمانگران شناختی رفتاری معمولا سعی دارند افکار منفی و باورهای ناکارآمد مراجع را اصلاح کنند تا به دنبال آن تغییر در احساسات و رفتار فرد به وجود آید. در واقع درمانگر به مراجع کمک می کند تا دیدگاه درست تری نسبت به منشا مشکلاتش پیدا کند و راه های کنار آمدن با آنها را یاد بگیرد. منشا تعداد زیادی از مشکلات روانی الگوهای مخرب و غیرمفیدی هستند که در کودکی یا در اثر تجارب ناخوشایند شکل گرفته اند.

درمان شناختی رفتاری روی فرد و مشکلات حال حاضر متمرکر است و کمتر گذشته را مورد بررسی قرار می دهد. این به این معنی نیست که هیچ وقت در جلسات درمانی در مورد گذشته صحبت نمی شود بلکه به این معنی نیست که مرکز توجه قرار نمی گیرد. هدف درمان شناختی رفتاری این است که با آموزش تشخیص رابطه بین افکار، احساسات و رفتار، وضعیت ذهنی فرد را بهبود ببخشد.

نمونه ای از یک فکر منفی که منجر به شکل گیری احساس و رفتار نادرست می شود:

درمان شناختی رفتاری (CBT) چیست؟

تسلط درمانگر شناختی رفتاری بر این رویکرد امری ضروری است اما علاوه بر درمانگر، آشنایی مراجع با این روش درمانی نیز می‌تواند بسیار مفید و کمک کننده باشد. زیرا آشنا شدن با اصل بنیادین درمان شناختی رفتاری که همان رابطه بین افکار، احساسات و رفتار است، به مراجع کمک می‌کند تا هم برای تکمیل فرم‌ها و تمرین‌هایی که معمولا در طول جلسات روان‌درمانی استفاده می‌شوند آمادگی بیشتری داشته باشد؛ و هم فرآیند درمان بسیار پربازده‌تر و سودمندتر پیش برود و نتیجه‌ای که مدنظر درمانگر و مراجع است سریع‌تر به دست آید. به منظور آشنا کردن مراجع با اصول این درمان شناختی رفتاری، درمانگر می‌تواند از برگه‌های اطلاعاتی نظیر درمان شناختی رفتاری (CBT) چیست؟ یا باورهای بنیادین استفاده کند؛ و سپس برای درک بهتر و همه جانبه این موضوع کاربرگ درک مدل شناختی رفتاری (CBT) را به کار ببرد.

کاربرد درمان شناختی رفتاری (CBT)

درمان شناختی رفتاری به خوبی توانسته از پس درمان تعداد زیادی از اختلالات و مشکلات روانی بربیاید. به همین دلیل بسیاری از درمانگران به تنهایی یا در کنار سایر نکنیک های درمانی از این رویکرد استفاده می کنند. از جمله این اختلالات می توان به موارد زیر اشاره کرد:

کاربرد درمان شناختی رفتاری

همانطور که در شکل بالا مشخص است دیدگاه شناختی رفتاری در درمان طیف وسیعی از اختلالات و مشکلات روانی کاربرد دارد. ما در زیر به تعدادی از مهمترین حوز‌ها اشاره می‌کنیم:

تاثیر درمان شناختی رفتاری (cbt) در اختلالات اضطرابی

اختلالات اضطرابی شامل حملات پانیک، اختلال اضطرابی فراگیر، اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال وسواس فکری عملی و اختلال استرس پس از سانحه است. همه انواع اختلالات اضطرابی دارای جنبه های بدنی، هیجانی، فکری و رفتاری هستند و فرد ممکن است در هر یک از این موارد علائمی را نشان دهد. علائمی مانند افزایش ضربان قلب، احساس ضعف و سرگیجه، افکار منفی در مورد خود یا موقعیت، احساس ترس، عدم امنیت، اجتناب از موقعیت تنش‌زا و بسیاری علائم دیگر. درمان شناختی رفتاری در مورد اختلالات اضطرابی مانند هر اختلال دیگری در وهله اول به سراغ باورهای بنیادین و طرز تفکر فرد می‌رود. و با تکنیک‌های مختلف، سعی در تغییر باورها در جهت مثبت دارد. زیرا طبق اصل اساسی دیدگاه شناختی رفتاری، تغییر فکر و باور منجر به تغییر احساسات و رفتار فرد می‌شود. طبق تحقیقات مختلف تکنیک بازسازی شناختی و مواجهه درمانی در مقابله با اختلالات اضطرابی بسیار موثر بوده‌اند. بازسازی شناختی، سوگیری‌های شناختی فرد را مورد هدف قرار می‌دهد و آنها را با تفکر منطقی و سالم جایگزین می‌کند. مواجهه‌درمانی نیز سعی می‌کند واکنش‌های غیرمنطقی و نامتناسب با محیط فرد را در مواجهه با محرک اضطراب‌زا بررسی کند و از همین طریق باعث تغییر دیدگاه و باور او بشود.

تاثیر درمان شناختی رفتاری (cbt) در روابط

ازجمله کاربرد مهم دیگر درمان شناختی رفتاری در روابط بین فردی است. منظور از روابط بین فردی نه تنها رابطه بین فرد با اعضای خانواده، دوستان و اطرافیان است بلکه شامل روابط زوجین نیز می‌شود. در درمان زوج‌ها نیز دیدگاه شناختی رفتاری در ابتدا به سراغ افکار و باورها می‌رود. در روابط زوجین موضوع کمی پیچیده‌تر می‌شود زیرا افکار و باورهای یک زوج نه تنها بر احساسات و رفتارش تاثیر می‌گذارد بلکه روی احساسات و رفتار شریک زندگیش نیز تاثیرگذار است. نکته مهم دیگری که در درمان زوجین وجود دارد این است که دو طرف باید بپذیرند که شریک زندگیشان ممکن است باورها یا دیدگاه‌های متفاوتی به زندگی داشته باشد. در نتیجه به کمک درمان شناختی رفتاری افراد یاد می‌گیرند که چگونه با وجود باورهای متفاوت با هم تعامل داشته باشند، به درک و شناخت درستی از یکدیگر برسند و روی آن چیزهایی تمرکز کنند که واقعا در یک رابطه اهمیت دارد. در درمان شناختی رفتاری، درمانگر با به کمک زوجین سعی می‌کند اهداف درمانی روشنی را تعریف کند و همچنین به هر دو طرف کمک می کند تا در مواقعی که درگیر تعارض هستند، یاد بگیرند انتظارات خود را تعیین کنند. بخش بزرگی از درمان اغلب برای ایجاد ارتباط سازنده تر به ویژه در مسائلی است که در آن اختلاف نظر و درگیری وجود دارد. زوج‌هایی که روابط پرتعارض دارند، در مورد رفتار منفی شریک زندگیشان، گزینشی‌تر عمل می‌کنند و این به نوبه خود باعث می شود که رفتار منفی خود آنها بیشتر شود. این الگوی رفتاری به تدریج یک چرخه منفی دائمی ایجاد می‌کند که معمولا منجر به اختلاف  بیشتر در رابطه می‌شود. با استفاده از مدل زوج‌درمانی شناختی رفتاری، درمانگر و زوجین سعی می‌کنند با همدیگر منطق پشت باورها و رفتارهای خود را بررسی کنند تا محرک های غیرمفیدی را که به طور منظم منجر به تعارض می شوند را شناسایی کنند.

علاوه بر این، درمان شناختی رفتاری موجب بهبود کیفیت روابط جنسی در زوجین نیز می‌شود. درواقع، درمان شناختی رفتاری با تغییر شکل الگوهای افکار منفی و تقویت گفتگوی باز، استراتژی‌های عملی را برای بازسازی صمیمیت ارائه می‌کند. درمانگران شناختی رفتاری معتقدند که مسائل شناختی در درمان هر مشکلی موثرتر از عوامل فیزیولوژیکی هستند. بر همین اساس، افکار منفی در مورد فعالیت جنسی می‌تواند عامل اصلی ایجاد مشکل در این زمینه باشد. بنابراین کشف این افکار اولین قدم برای حل مشکلات جنسی است.

تاثیر درمان شناختی رفتاری (cbt) در افسردگی

نظریه شناختی اینطور بیان می‌کند که مردم تحت تأثیر رویدادها نیستند، بلکه از دیدگاهی که نسبت به رویدادها دارند، تأثیر می پذیرند. به این معنی که تفاوت‌های فردی در نوع تفکر و ارزیابی منفی رویدادهای زندگی منجر به ایجاد واکنش‌های شناختی ناکارآمد می‌شود. این اختلال شناختی به نوبه خود سایر علائم عاطفی و رفتاری را به‌وجود می‌آورد.

ثابت شده که درمان شناختی رفتاری در درمان اختلال افسردگی به ویژه نوع خفیف تا متوسط آن تاثیرگذار است. وجود تحریف‌های شناختی در یک فرد یکی از مولفه‌های اصلی تشخیص اختلال افسردگی است. یک تحریف شناختی رایج در میان این افراد «ذهن خوانی» است، به این معنی که فرد معتقد است می‌داند دیگران چه فکر می کنند. درمانگران شناختی رفتاری سعی می‌کنند این تحریف‌ها و همچنین الگوهای تفکر ناسالم را که منجر به عدم فعالیت یا رفتارهای آسیب‌رسان به خود می‌شوند، را شناسایی کنند و آنها را به چالش بکشند. تکنیک‌هایی مانند بازسازی شناختی می‌تواند به فرد در درک الگوهای فکری، احساسات یا محرک‌های پشت آن‌ها و همچنین دیدن واقعیت کمک کند. درمانگر به کمک این تکنیک یا سایر تکنیک‌ها نظیر جدول فعالیت‌ها، ثبت افکار، تقریب متوالی و ذهن‌آگاهی به فرد کمک می‌کند تا تفکر سالم و منطبق بر واقعیت را جایگزین طرز تفکر ناکارامد کند.

تحقیقات نشان داده است که درمان شناختی رفتاری از بازگشت دوره‌های افسردگی بسیار موثر بوده و همچنین برای افراد مبتلا به نوع حاد و مزمن افسردگی در کنار دارو درمانی اثربخشی بیشتری را به همراه داشته.

تاثیر درمان شناختی رفتاری (cbt) در سوءمصرف مواد

اختلالات مصرف مواد با استفاده مکرر از یک ماده روانگردان، همراه با پریشانی و ناتوانی قابل توجه مشخص می شوند. درمان شناختی رفتاری برای اختلالات مصرف مواد هم به عنوان درمان تکی و هم به عنوان بخشی از استراتژی های درمان ترکیبی اثربخشی خود را نشان داده است.

برخی از اهداف اولیه درمان شناختی رفتاری کمک به آگاهی و اصلاح الگوهای رفتاری ناسازگار، افزایش انگیزه برای تغییر و توسعه مهارت های مقابله ای سالم است که همگی می توانند در درمان سوءمصرف مواد مفید باشند. نقش درمانگر این است که به فرد کمک کند تا نسبت به افکار منفی که منجر به ایجاد تصویر ذهنی منفی از خود می شوند، آگاهی پیدا کند، برای مثال «من نمی‌توانم هیچ کاری را درست انجام دهم.» این خودگویی منفی می تواند باعث رفتارها و باورهای خود ویرانگر شود. در این مرحله از درمان، هدف، شناسایی و جایگزینی آنهاست. هنگامی که فرد از الگوهای فکری که او را به سمت نوشیدن یا استفاده نادرست از مواد سوق می دهند، آگاهی پیدا کرد، راهبردهای مقابله ای برای جایگزینی این الگوها را یاد خواهد گرفت. این کار با ایجاد مهارت‌های جدید برای جایگزینی رفتارهای گذشته انجام می‌شود و «پیشگیری از عود» نامیده می‌شود. در یک جلسه درمانی، یک درمانگر شناختی رفتاری ممکن است به فرد بیاموزد که خودگویی منفی را با یک فکر متفاوت جایگزین کند، برای مثال «من من قادر هستم بسیاری از کارها را به درستی انجام دهم.” همچنین، در درمان سوءمصرف مواد با دیدگاه شناختی رفتاری به فرد کمک می‌شود تا مشکلاتی را که احتمالاً در آینده ایجاد می شوند را پیش بینی کند و مهارت هایی را برای رسیدگی به آنها پیش از موعد تمرین کند.

مطالعات نشان داده است که وقتی درمان شناختی رفتاری با دارو درمانی ترکیب شود، تاثیرگذاری آن دوچندان خواهد بود. چه این دارو برای درمان سوءمصرف مواد تجویز شده باشد چه برای مشکلات روانی زمینه ای مانند اضطراب و افسردگی.

در طول جلسات شناختی رفتاری (CBT) چه می گذرد؟

در جلسه اول روان درمانی، مراجع به درمانگر کمک می کند تا مشکلی که با آن درگیر است را بفهمد. از نشانه ها و نگرانی هایش حرف می زند و درمانگر نیز هر جا که لازم باشد با پرسیدن سوالات مناسب اطلاعات جزئی تری دریافت می کند. سوالات می تواند درباره گذشته فرد یا مسائل حال حاضر باشد. این روند پرسش و پاسخ به درمانگر اجازه می دهد تا تفکرات منفی، باورها و الگوهای ناکارآمد فرد را شناسایی کند و در ادامه، نقشه و هدف هایی را تعیین کند که مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، منطقی و زمان بندی شده باشند.

درمانگر در طول جلسات بعدی برای رسیدن به هدف هایی که تعیین کرده است علاوه بر گفتگو از ابزارهای مختلف نظیر کاربرگ‌ها، برگه‌های اطلاعاتی یا کتابچه‌های راهنما استفاده می کند، و در هر جلسه پیشرفت هایی که صورت گرفته و همچنین برنامه های آینده بررسی می شود. به علاوه، درمانگر، تمرین هایی که قرار است مراجع بین جلسات انجام دهد را نیز مشخص می کند.

در نهایت درمانگر قدم به قدم مراجع را همراهی می کند تا بتواند افکار منفی و الگوهای رفتاری اش را در وهله اول بشناسد، سپس آنها را تغییر دهد و در آینده از آنها استفاده کند.

 

خارج از جلسات شناختی رفتاری (CBT) چه می گذرد؟

گاهی درمانگر از مراجع می خواهد بین جلسات فرم‌هایی را پر کند یا فعالیت های خاصی را ثبت کند و آن را برای جلسه بعد بیاورد تا آن را بررسی کنند. با استفاده از این فرم‌ها و برگه‌ها هم درمانگر دقیق‌تر متوجه باورها و الگوهای ناکارآمد مراجع می شود هم به مراجع کمک می شود تا بینش عمیق تری نسبت به مشکلاتش پیدا کند.

گاهی هم نیاز است این تمرین ها بعد از تمام شدن فرآیند درمان همچنان ادامه پیدا کند. به علاوه درمانگر می تواند تکنیک هایی را به مراجع آموزش دهد که بعد از پایان یافتن درمان هم به کمک مراجع بیاید.

 

مزایا و معایب درمان شناختی رفتاری (CBT)

همانطور که پیش‌تر گفتیم درمان شناختی رفتاری یکی از محبوب ترین رویکردهای درمانی است. حالا می خواهیم با هم بررسی کنیم که چه عواملی باعث شده این نوع درمان تا این حد پر طرفدار باشند:

  1. درمان شناختی رفتاری نسبت به سایر رویکردهای درمانی کوتاهتر است و معمولا از چند هفته تا چند ماه طول می کشد، در نتیجه مراجع می تواند در مدت زمان کوتاهی نشانه های تغییر را ببیند.
  2. در کنار گفتگو، از ابزارهای مختلف استفاده می شود که به مراجع و درمانگر کمک می کند تا به شناخت واحدی از مشکل دست پیدا کنند. به علاوه این عینیت بخشیدن به مسائل ذهنی بازدهی و فرآیند درمان را تسهیل می کند.
  3. تحقیقات نشان داده است که این رویکرد نسبت به سایر رویکردهای روان درمانی و حتی روانپزشکی موثرتر واقع شده است.
  4. افراد در همه سنین می توانند از درمان شناختی رفتاری (CBT) بهره ببرند.
  5. برای کسانی که نسبت به دارو درمانی مقاوم هستند جایگزین مناسبی است.
  6. در درمان طیف وسیعی از اختلالات به خصوص افسردگی و اضطراب موثر است.
  7. ثابت شده که درمان شناختی رفتاری (CBT) چه به صورت حضوری و چه به صورت آنلاین تاثیر یکسانی دارد.

در کنار مزایایی که برای درمان شناختی رفتاری برشمردیم، تعدادی نقطه ضعف نیز وجود دارد که بهتر است از آنها آگاهی داشته باشیم:

  1. در طول جلسات روان درمانی ممکن است مراجع احساس اضطراب یا ناراحتی بیشتری کند. زیرا در بعضی از جلسات لازم است که درمانگر روی ضعف ها، نگرانی ها و ترس ها متمرکز شود.
  2. درمان شناختی رفتاری برای درمان اختلال های پیچیده مثل اسکیزوفرنی ممکن است پاسخگو نباشد. زیرا در این درمان نیاز است که افکار به صورت منطقی بررسی شوند، در حالیکه یکی از نشانه های اختلال اسکیزوفرنی تفکر غیرمنطقی است.
  3. افکار، باورها و رفتارها تنها بخشی از عملکرد انسان است، گاهی لازم است حوزه های وسیع تری مانند سیستم خانواده مورد بررسی قرار بگیرد.
  4. برای بعضی از افراد شناسایی ارتباط بین فکر، احساس و عمل سخت تر است. از آنجایی که تشخیص احساسات راحت تر از فکری است که در ذهن وجود دارد، بعضی از مراجعین به راحتی نمی پذیرند که باورها و نوع تفکر آنهاست که احساسات و رفتار آنها را شکل می دهد.

انواع درمان‌های نشات گرفته از رویکرد شناختی رفتاری (CBT)

سالها پس از پیدایش درمان شناختی رفتاری توسط آرون بک و آلبرت الیس، تکنیک‌های درمانی دیگری از دل این رویکرد بیرون آمدند که هر کدام به موفقیت قابل توجهی در درمان مسائل و مشکلات روانی دست پیدا کردند. از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

رفتار درمانی دیالکتیک (DBT): به معنی ترکیب ایده های متفاوت است. در این رویکرد به مراجع کمک می شود تا واقعیت زندگی و تجاربش را بپذیرد و از طرف دیگر سعی می شود تا افکار، باورهای منفی و همچنین رفتارهای غیرمفید را تغییر دهد. این شیوه درمانی به ویژه برای افرادی به کار می‌رود که تجارب عاطفی شدیدی را پشت سر گذاشته‌اند و در مدیریت آن به مشکل برخورده‌اند. افرادی که از اختلال شخصیت مرزی، اختلال استرس پس از سانحه، افسردگی، اضطراب، سوءمصرف مواد، خودکشی و اختلال خوردن رنج می‌برند بیشترین استفاده را می‎توانند از این روش درمانی ببرند. علت اینکه رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) در درمان این اختلال‌ها موثر واقع شده، این است که همه اینها با مسائلی در ارتباط هستند که ریشه در تلاش‌های ناسالم و ناکارآمد در کنترل عواطف شدید و منفی دارد.

درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش (ACT): تمرکز این رویکرد بر پذیرش افکار و احساسات منفی و غیرمنطقی است. در این شیوه درمانی فرد یاد می‌گیرد تجارب زندگی را بدون قضاوت و ارزیابی بپذیرد و این مهارت را از طریق تمرینات ذهن‌آگاهی می‌آموزد. با انجام این تمرینات از درگیری ذهن با افکار منفی کاسته می‌شود و ذهن فرد به آرامش می‌رسد. هسته اصلی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش (ACT) این است که دوری کردن و نادیده گرفتن تجربیات و عواطف منفی منجر به رفتارهای ناسالم و ناکارآمد می‌شود. این روش درمانی در درمان اختلالاتی نظیر اضطراب یا استرس حاد، افسردگی، سوءمصرف مواد و عدم پایبندی به درمان و پیروی از برنامه کاربرد دارد.

شناخت درمانی بر پایه ذهن آگاهی (MBCT):

در این روش درمانی در کنار شناخت درمانی از تکنیک های مدیتیشن و آرمیدگی استفاده می شود و تمرکز این رویکرد درمانی بر احساسات و افکار حال حاضر است. این روش به طور خاص در درمان افسردگی بسیار موثر است. زیرا فرد یاد می‌گیرد که زنجیره افکار اتوماتیک منفی که معمولا منجر به افسردگی می‌شود را قطع کند. محققان دریافته‌اند وقتی افرادی که دارای سابقه افسردگی هستند، دچار اندکی ناراحتی می‌شوند و خلق و خویشان افت می‌کند  ممکن است افکار منفی و خاطرات گذشته را به خاطر بیاورند که معمولا منجر به نگرانی در مورد آینده و احساسات فیزیکی مانند خستگی می‌شود. شناخت درمانی بر پایه ذهن آگاهی (MBCT) به فرد کمک می‌کند تا «خود» را جدا از این افکار و احساسات ببیند. این جدا دیدن به فرد این امکان را می‌دهد که ذهنش را از این الگوهای فکری منفی آزاد کند. فردی که تحت درمان است به مرور متوجه می‌شود با وجود اینکه خود و احساسات به طور همزمان وجود دارند ولی می‌توان بین آنها تمایز قائل شد. این بینش به فرد کمک می‌کند که افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کند و خلق و خوی پایینش را بهبود بخشد.

رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT):

تمرکز این تکنیک درمانی روی باورهای غیرمنطقی و تغییر آنها است. زیرا این باورها به صورت منفی روی عواطف و رفتار فرد تاثیر می گذارد. باورهای غیرمنطقی در پاسخ به تجارب مختلف و یا اتفاقات استرس‌زا و سخت زندگی شکل می‌گیرند. این باورها ممکن است به صورت رفتارهای مخرب و ناکارآمد بروز پیدا کنند و به مرور زمان باعث افکار منفی و ناسالم بیشتری شوند؛ و همه اینها منجر به اختلالات عاطفی شدیدتر ‌شود. هدف اصلی این روش درمانی به چالش کشیدن این باورهای غیرمنطقی و نتایج منفی ایست که به دنبال آن شکل می‌گیرد. رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT) در درمان مشکلات عاطفی نظیر افسردگی، اضطراب، احساس گناه، عزت نفس، و رفتارهای دفاعی مانند مشکلات خوردن، پرخاشگری و به تعویق انداختن کارها کاربرد فراوانی دارد.

 

تکنیک‌های درمان شناختی رفتاری (CBT)

تعدادی تکنیک اولیه در ابتدا توسط آرون بک پایه‌گذاری شد و سپس با گذشت زمان و بر اثر نیاز، تکنیک های دیگری به آنها اضافه شدند که هر کدام در درمان اختلال ها و مشکلات مختلف موثر بودند. گاهی یک تکنیک واحد روی همه افراد تاثیرگذار نیست و فرد با آن ارتباط برقرار نمی کند، در نتیجه وجود تکنیک های متفاوت به روان درمانگر این اجازه را می دهد که با توجه به شخصیت مراجع تکنیک مناسب را انتخاب کند. از جمله مهم ترین و پرکاربردترین تکنیک هایی که به وجود آمده است می توان به موارد زیر اشاره کرد:

تکنیک های درمان شناختی رفتاری

سوالات متداول

در این بخش به سوالات پرتکرار مطرح شده از سمت کاربران پاسخ داده می‌شود:

رویکرد درمان شناختی رفتاری (CBT) چیست؟

رفتاردرمانی شناختی (CBT) یک نوع روان‌درمانی کوتاه مدت و متمرکز بر مسائل حال حاضر است و بر اساس این ایده که شیوه‌ تفکر و احساس فرد بر شیوه‌ رفتار او اثر می‌گذارد، بنا شده است. تمرکز بر روی حل مشکل و هدف، تغییر الگوی فکری مراجع در جهت تغییر پاسخ او به موقعیت‌های سخت است.

سخن پایانی

در این مقاله سعی شد تمام جوانب درمان شناختی رفتاری (CBT) چیست، مورد بررسی قرار بگیرد. همانطور که مطالعه کردید نقاط مثبت زیادی که در CBT وجود دارد آن را تبدیل به یکی از محبوب ترین روش های درمانی کرده است. آرون بک درمان شناختی رفتاری را پایه گذاری کرد و تعدادی از نظریه پردازان بعد از او این روش درمانی را بسط دادند و به تکنیک های آن اضافه کردند. در این مقاله به تعدادی از مهم ترین تکنیک های ابداع شده در درمان شناختی رفتاری پرداخته شد اما در مقاله تکنیک های درمان شناختی رفتاری (CBT) به طور مفصل تری به توصیف و تشریح هر یک از این تکنیک ها پرداخته ایم.

5/5 - (21 امتیاز)
بازگشت به لیست