مقالات

تکنیک های درمان شناختی رفتاری

یکی از علت های محبوبیت درمان شناختی رفتاری، تکنیک های متعدد آن است. تکنیک هایی که هر کدام توانسته اند در درمان اختلالات مختلف به ویژه اختلالات اضطرابی و خلقی موثر واقع شوند.

درمان شناختی رفتاری شامل تکنیک های مختلفی است که هر کدام می توانند در درمان اختلال خاصی موثر واقع شوند. در ضمن، تعداد زیاد تکنیک ها دست درمانگر را باز می گذارد تا با توجه به نوع مشکل مراجع و ارتباطی که با آن روش درمانی برقرار می کند، تکنیک درمانی را تغییر دهد تا در نهایت به نتیجه دلخواه دست پیدا کند. در مقاله درمان شناختی رفتاری چیست؟ به طور مختصر به تکنیک های مختلف اشاره کردیم. اکنون در این مقاله قصد داریم به طور مفصل هر یک از تکنیک‌ها را شرح دهیم.

تکنیک‌های درمان شناختی رفتاری (cbt) برای درمان اختلال‌ها

مواجهه درمانی

مواجهه درمانی نوعی تکنیک است که برای کمک به افراد در کنار آمدن با ترس هایشان طراحی شده است. با استفاده از این روش، فرد به تدریج در معرض محرک هایی قرار می گیرد که پاسخ ترس را در او برانگیخته می کنند. این محرک‌ها می‌توانند از محرک ‌های بیرونی مانند اشیاء یا موقعیت‌های اجتماعی تا عوامل درونی مانند افکار، تصاویر ذهنی یا احساسات بدنی مرتبط با تروما متغیر باشند

هنگامی که افراد به دلیل ترس، فوبیا یا یک خاطره آسیب زا دچار اضطراب می شوند، اغلب از هر چیزی که آن را یادآوری می کند اجتناب می کنند. این اجتناب باعث تسکین موقت می شود اما در نهایت ترس و الگوی اجتناب را حفظ و تقویت می کند. در واقع اجتناب می‌تواند اوضاع را بدتر کند.

مواجهه درمانی با ایجاد یک محیط امن، افراد را قادر می سازد تا با محرک های ترسناک روبرو شوند و آن ها را تجربه کنند. همین امر منجر به کاهش ترس و اضطراب می شود، اجتناب از موقعیت های ترس برانگیز را به حداقل می رساند و کیفیت زندگی را بهبود می بخشد. هدف نهایی این است که افراد را تا حدی حساسیت زدایی کنیم که بتوانند با ترس های خود روبرو شوند بدون اینکه اضطراب شدیدی را تجربه کنند. این درمان به افراد کمک می کند تا با شکستن الگوی ترس و اجتناب بر ترس ها و اضطراب هایشان غلبه کنند. این تکنیک یکی از تکنیک های رایج در درمان شناختی رفتاری (CBT) است.

انواع مواجهه درمانی

مواجهه واقعی یا مستقیم: این نوع درمان شامل مواجهه مستقیم با یک محرک، موقعیت یا فعالیتی است که فرد از آن می ترسد. به عنوان مثال، اگر فرد ترس از ارتفاع (آکروفوبیا) دارد، ممکن است درمانگر از او بخواهد از روی یک پل عبور کند یا از پنجره یک برج به بیرون نگاه کند.

این نوع از مواجهه درمانی زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که امکان مواجهه مستقیم با آن محرک ترس آور وجود داشته باشد. و مزیت این روش این است که فرصت بیشتری برای تمرین وجود دارد.

در بسیاری از موارد، مواجهه درمانی واقعی امکان پذیر نیست. به عنوان مثال، برای یک فرد مبتلا به PTSD، هنگامی که در معرض مناظر و صداهای رزمی قرار می گیرد، استفاده از مواجهه درمانی مستقیم ممکن یا اخلاقی نیست. در چنین مواردی، از انواع دیگری از مواجهه درمانی استفاده می شود.

مواجهه خیالی یا تجسمی: در مواجهه خیالی، از فرد خواسته می شود که محرک ترس برانگیز را به وضوح تصور و توصیف کند. معمولاً این کار با استفاده از افعال زمان حال و توصیف جزئیات بیرونی مثل تصاویر، صداها و حتی مزه ها و جزئیات درونی مثل افکار و احساسات انجام می شوند. این تکنیک می تواند برای فرد مبتلا به PTSD بهترین روش باشد. آنها از این طریق می توانند مناظر، صداها و احساس قرار گرفتن در یک موقعیت آسیب زا مانند جنگ را دوباره تصور کنند.

همچنین مواجهه خیالی برای کسانی مفید است که نمی توانند مستقیماً خود را در معرض موقعیت ترسناک قرار دهند. از طرف دیگر می تواند پله ای برای قرار گرفتن در مواجهه واقعی باشد. به عنوان مثال، فردی که از عنکبوت می ترسد می تواند به وضوح یک عنکبوت را تصور کند تا زمانی که با دیدن یک عنکبوت احساس راحتی کند.

مواجهه درونی یا بینابینی: این تکنیک شامل تحریک عمدی یک حس فیزیکی است تا نشان دهد در عین حالی که فرد از آن می ترسد اما بی ضرر است. این نوع از مواجهه بیشتر برای افرادی که از احساسات فیزیکی درونی می ترسند مفید است. به عنوان مثال، ممکن است به فردی که از احساس سرگیجه می‌ترسد، زیرا فکر می‌کند به این معنی است که در حال سکته مغزی است، دستور داده شود که سریع بایستد تا این احساس را تحریک کند و نشان دهد که این حالت بی ‌ضرر است.

به همین ترتیب، فردی که مبتلا به اختلال پانیک است ممکن است از افزایش ضربان قلب بترسد زیرا فکر می‌کند ممکن است منجر به حمله پانیک شود. می توان به این فرد گفت که در جای خود بدود تا عمدا ضربان قلب خود را افزایش دهد تا نشان دهد که این احساس همیشه منجر به حمله هراس نمی‌شود.

مواجهه با واقعیت مجازی (VRE): این درمان از فناوری واقعیت مجازی برای شبیه ‌سازی چیزها، موقعیت‌ها یا فعالیت‌هایی استفاده می‌کند که از فرد از آنها می‌ترسد. به ویژه برای موقعیت ‌هایی که مواجهه واقعی در آنها عملی نیست، مانند ترس از پرواز، که می توان از شبیه ساز پرواز استفاده کرد و تجربه واقعی پرواز عملا میسر نیست.

تکنیک‌های مواجهه درمانی

  • مواجهه درجه‌بندی شده: در این روش فرد به طور تدریجی با ترس خود روبرو می‌شود. به این صورت که درمانگر از فرد می خواهد اشیا،، فعالیت ها و موقعیت های ترسناک خود را به ترتیب شدت فهرست کند. سپس، فرد با مواجهه خفیف شروع می‌کند و با کمک درمانگر در طول زمان به سمت موارد دشوارتر پیش می‌رود. برای مثال اگر فردی از پرواز با هواپیما هراس دارد، در مرحله اول با عکس آن روبرو می‌شود، سپس ویدیوی آن را می‌بیند، در مرحله بعد هواپیما را در حال پرواز تصور می‌کند، بعد از آن خود را در حال پرواز با هواپیما تصور می‌کند و به همین شکل مراحل را پیش می‌رود تا سرانجام خود فرد بتواند بدون ترس غیرمنطقی سوار هواپیما شود.
  • غرقه سازی: این روش مشابه مواجهه درجه بندی شده است، اما با این تفاوت که ابتدا با سخت ترین و شدیدترین مواجهه شروع می شود. این فرآیند معمولاً شامل آموزش برخی از تکنیک‌ های ریلکسیشن به مراجعان و سپس قرار دادن ناگهانی و مستقیم آنها در معرض محرک‌ های ترس‌ آور است. اگرچه در این حالت، فرد ممکن است سریع‌تر بر ترس خود غلبه کند اما معمولا این مواجهه به حدی سخت و دشوار است که اغلب در ابتدای درمان از انجام آن اجتناب می‌کنند. اما بعد گذشت مدتی از طول درمان و کاهش یافتن شدت اضطراب، انجام آن امکان پذیر است.
  • مواجهه درمانی طولانی مدت: این رویکرد شامل نزدیک شدن تدریجی به خاطرات، احساسات و موقعیت های مربوط به تروما است. معمولاً حدود سه ماه با جلسات انفرادی هفتگی طول می کشد و در نتیجه به 8 تا 15 جلسه نیاز دارد. درمانگران اغلب از این رویکرد برای افراد مبتلا به PTSD استفاده می کنند.
  • حساسیت زدایی منظم: این رویکرد نیز شامل مواجهه گام به گام فرد با محرک ترسناک است. در این روش فعالیت های مواجهه درمانی با تمرینات ریلکسیشن، تصویرسازی هدایت‌شده و یا تمرینات تنفسی ترکیب می‌شود. این روش می تواند به فرد کمک کند تا تجربه‌های مواجهه قابل‌کنترل‌تری داشته باشد. همچنین به فرد کمک می کند ترس های خود را با فعالیت های مثبت و آرامش بخش مرتبط کند. البته نسبت به مواجهه درجه بندی شده کندتر پیش می رود و در نتیجه به زمان بیشتری نیاز دارد.
  • مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP):  در این تکنیک درمانی، فرد با محرک ترسناک مواجه می‌شود اما آن پاسخ همیشگی را بروز نمی‌دهد. افراد معمولاٌ در مقابل محرک‌های ناخوشایند رفتاری را بروز می‌دهند که شدت اضطراب آنها را کاهش دهد برای مثال از آن موقعیت فرار یا اجتناب می‌کنند. اما در این روش فرد باید سعی کند در مقابل افکار اضطراب‌آور ایستادگی کند. تحقیقات نشان داده است که این تکنیک در درمان اختلال وسواس فکری عملی (OCD) مفید بوده است. جلوگیری از اجبارهای ذهنی و رفتارهای وسواسی می‌تواند بینشی ایجاد کند تا افراد مبتلا به این اختلال یاد بگیرند اگر طبق افکار وسواسی خود عمل نکنند، اتفاق بدی نخواهد افتاد.

مواجهه درمانی در درمان چه اختلال‌هایی موثر است؟

مواجهه درمانی معمولاً در درمان اختلالات اضطرابی استفاده می شود، زیرا اینها اختلالاتی هستند که معمولا ترس زیادی برای غلبه بر آنها وجود دارد. برخی از این اختلالات اضطرابی عبارتند از:

اختلال اضطراب فراگیر (GAD)، اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD)، انواع فوبیاها، اختلال پانیک، اختلال وسواس فکری عملی (OCD)، اختلال اضطراب اجتماعی و اختلال استرس مزمن.

بازسازی شناختی

بازسازی شناختی

بازسازی شناختی، افکار سالم و متعادل را جایگزین افکار غیرمفید می کند. اکثر مردم هر از گاهی افکار منفی را تجربه می کنند، اما گاهی اوقات این الگوها در روابط، کار و حتی زندگی روزمره تداخل ایجاد می کنند. بازسازی شناختی گروهی از تکنیک های درمانی است که به افراد کمک می کند تا الگوهای تفکر منفی را شناخته و آنها را تغییر دهند.

هدف بازسازی شناختی این نیست که فرد مثبت فکر کند، بلکه تشویق به تفکر متعادل و واقع بینانه است. بازسازی شناختی شامل جایگزینی آهسته یک باور با باور دیگری است که دقیق تر یا مفیدتر باشد. مثلا به جای اینکه فرد فکر کند در صورت نشان دادن شخصیت واقعی اش هیچ کس او را دوست نخواهد داشت به این باور برسد که برخی از افراد ممکن است او را دوست داشته باشند در حالی که نظر عده ای دیگر متفاوت باشد و این اشکالی ندارد.

بازسازی شناختی این فرصت را به افراد می دهد که بتوانند افکار ناسازگار خود را در حین وقوع تشخیص دهند و سپس با تکنیک های مختلف این افکار را تبدیل به افکار دقیق تر و مفیدتر بکنند. هدف این تئوری این است که اگر بتوانید نحوه نگاه خود را به رویدادها یا شرایط تغییر دهید، می توانید در احساسات و رفتار خود نیز تغییر ایجاد کنید.

یکی از فوایدی که استفاده از تکنیک بازسازی شناختی دارد، «تنظیم هیجانی» است. بسیاری از افراد وقتی احساس خاصی را تجربه می کنند، افکار منفی به سراغ آنها می آید. به عنوان مثال، وقتی فردی احساس غم کند، ممکن است به طور خودکار فکر کند “من یک شکست خورده هستم.” این فکر منفی می تواند غم و اندوه آنها را تشدید کند. در این شرایط، روان ‌درمانگر می‌تواند به مراجع کمک کند تا این افکار منفی را شناسایی کرده و آن‌ها را با دیدی مثبت‌تر و واقعی‌تر اصلاح کند. مراجع می تواند به جای این که فکر کند «من یک شکست خورده هستم»، فکر خود را اینگونه تعریف کند: «در حال حاضر در حال مبارزه هستم، و این از من یک شکست خورده نمی سازد».

تحریف‌های شناختی

نوع تفکر ما به روش های مختلفی می تواند ما را فریب دهد، درست مواقعی که فکر می کنیم خیلی هم منطقی هستیم. این فریب ها در روانشناسی با عنوان «تحریف های شناختی» معروف هستند.

تحریف های شناختی روش های نادرست یا مغرضانه تفکر در مورد خودمان یا محیط اطرافمان هستند. آنها باورها و الگوهای فکری غیرمنطقی یا نادرست هستند و این پتانسیل را دارند که به احساس، اعتماد به نفس و توانایی ما برای موفقیت آسیب جدی وارد کنند. این الگوهای فکری، دیدگاهی تحریف شده از واقعیت ایجاد می کنند و می توانند منجر به افسردگی، اضطراب، مشکلات در روابط و رفتارهای خودتخریب کننده شوند. نمونه هایی از تحریف های شناختی شامل موارد زیر می باشد:

  • تفکر سیاه و سفید
  • فاجعه سازی
  • تعمیم بیش از حد
  • بزرگ نمایی یا کوچک نمایی

نمونه کامل تر تحریف های شناختی را می توانید در برگه اطلاعاتی سبک های تفکر غیرمفید مطالعه کنید. بازسازی شناختی فرصتی را برای توجه به این افکار ناسازگار فراهم می کند. پس از شناسایی، می توان آنها را مجددا به روشی سالم تر و مفید تر بازسازی کرد.

تکنیک‌های بازسازی شناختی

خوشبختانه، اگرچه تحریف های شناختی الگوهای فکری سرسختی به نظر می رسند، اما راه هایی برای مبارزه با آنها وجود دارد. تکنیک ‌های بازسازی شناختی در شناسایی، به چالش کشیدن و جایگزینی روش‌ های معیوب تفکر با روش ‌های تفکر دقیق‌ تر، مفیدتر و مثبت‌ تر موفقیت زیادی داشته ‌اند. اکنون می خواهیم هر کدام از تکنیک های بازسازی شناختی را بررسی کنیم.

گفتگوی سقراطی: روش سقراطی شامل پرسیدن یک سری سؤالات است تا زمانی که فرد یا پاسخ نادرستی بدهد یا ثابت کند که استدلال کاملاً درستی دارد. این روش می‌تواند تکنیک مفیدی برای بازجویی از افکار باشد. افکار معمولا آنقدر سریع از ذهن عبور می کنند که به سختی می توان متوجه حضور و تاثیر شگرف آنها شد. اما با استفاده از تکنیک های ثبت افکاری که در درمان شناختی رفتاری وجود دارد و جلوتر درباره آن بحث می کنیم، می توان افکاری که به نظر مخرب و غیر منطقی می رسند را به دام انداخت و سپس با پرسیدن چنین سوال هایی آنها را موشکافی کرد:

  • آیا این فکر واقع بینانه است؟
  • این فکر بر اساس واقعیات به وجود آمده است یا احساسات؟
  • چه شواهدی از این فکر حمایت می کنند؟
  • آیا ممکن است شواهد اشتباه تفسیر شده باشند؟
  • آیا فرد وضعیت را سیاه و سفید می بیند، در حالی که واقعیت پیچیده تر است؟
  • آیا فرد از روی عادت به این فکر می پردازد یا واقعیت از آن حمایت می کند؟

با انجام این کار، فرد متوجه می شود که طرز تفکر او ایراداتی دارد و عملا نگرانی نهفته شده در آن فکر بی مورد است. زیر سوال بردن باورها و نوع تفکر فرد یک قدم بزرگ برای رفتن به مرحله بعد یعنی تغییر افکار است.

ثبت افکار: نوشتن افکار راهی عالی برای آگاهی از هرگونه تحریف شناختی است که قبلاً مورد توجه قرار نگرفته است و این اولین قدم ضروری برای بازسازی آنهاست. ایده اصلی این است که فرد افکار تکراری را شناسایی کند و موقعیتی که باعث ایجاد آن فکر شده را به همراه خود فکر ثبت کند. در کاربرگ هایی که برای ثبت افکار وجود دارد احساس فرد در آن لحظه نیز ثبت می شود. آگاهی فرد از افکار مخرب و تعداد تکرار آنها، قدم بزرگی برای تغییر یا جایگزینی آنها با افکار سالم و مفید است. در واقع، یکی از اصلی ترین وظایف درمانگر شناسایی الگوهای فکری مراجع و به چالش کشیدن آنهاست.

تکنیک ثبت افکار یک بخش اساسی از درمان شناختی رفتاری است و این فرصت را به فرد می دهد تا بر افکار خود نظارت داشته باشد به همین جهت در تکنیک «خودنظارتی» که جلوتر درباره آن بحث خواهیم کرد نیز کاربرد زیادی دارد.

فاجعه‌زدایی یا تکنیک اگر….چه؟ به طور کلی، تحریف های شناختی بیمار چیزی بیش از یک نگاه اغراق آمیز به واقعیت نیستند.  اغلب مواقع فرد به دلیل تصور بدترین اتفاق هایی که ممکن است بیفتد، اضطراب زیادی را تحمل می کند. حتی اگر احتمال اتفاق افتادن آن بسیار کم باشد.

تکنیک اگر….چه؟ می تواند در به چالش کشیدن چنین افکاری بسیار مفید باشد، زیرا شامل پرسیدن سوال هایی می شود که احتمال اتفاق افتادن آنچه در ذهن فرد است را بررسی می کند، از شدت افکار غیرمنطقی و همچنین اضطراب فرد می کاهد، یا حداقل نشان می دهد که هر سناریوی بدی هم که اتفاق بیفتد، قابل مدیریت است.

آرمیدگی و تکنیک های کاهش استرس

آرمیدگی و تکنیک‌های کاهش استرس

یکی از تکنیک هایی که در درمان شناختی رفتاری استفاده می شود و برای کاهش استرس و تمدد اعصاب مفید است، مدیتیشن یا همان آرمیدگی است. معمولا از این تکنیک در کنار سایر روش ها استفاده می شود تا فرآیند درمان و کنار آمدن با استرس های به وجود آمده را تسهیل کند. زیرا جدای از استرس هایی خود فرد با آنها درگیر است، بخشی هایی از فرآیند درمان که شامل مواجهه با ترس ها و اضطراب ها می شود نیز ممکن است برای فرد استرس آور باشد. در نتیجه انواع تکنیک های کاهش استرس می تواند کمک کننده باشد. البته مبرهن است که استفاده مداوم و پیوسته این تکنیک هاست که می تواند تاثیرگذار باشد. در این مقاله قصد داریم به چهار تکنیک مختلف و بسیار مفید اشاره کنیم. می توان تک به تک یا به صورت ترکیبی از همه آنها استفاده کرد.

  1. تکنیک تنفس عمیق. این تکنیک شامل دم عمیق آگاهانه از طریق بینی، انتقال اکسیژن به ناحیه شکم و بازدم از طریق دهان است. تمرکز روی نفس کشیدن و حرکت اکسیژن به سمت مغز به کاهش اضطراب و استرس، تنظیم هیجان، افزایش ذهن آگاهی و بهبود عملکرد شناختی کمک می کند.
  2. مدیتیشن پیشرونده عضلانی. آرام سازی پیشرونده عضلانی (PMR) نوعی درمان است که شامل سفت کردن و شل کردن عضلات، یک به یک و طبق یک الگوی خاص است. هدف این است که تنش را از ماهیچه های خود رها کنید، و در عین حال بتوانید به مرور وجود تنش در بدن خود را تشخیص دهید. وقتی این تکنیک به طور منظم تمرین شود، اثرات مفیدی روی ذهن و بدن خواهد داشت، اثراتی مانند: کاهش اضطراب و استرس، فشار خون بالا، میگرن، بهبود وضعیت خواب و کاهش درد گردن و کمر.
  3. مدیتیشن ذهن آگاهی. ذهن آگاهی یکی از محبوب ترین تکنیک های مدیتیشن است و دو بخش اصلی دارد: توجه و پذیرش.

بخش توجه شامل تمرکز بر آنچه در لحظه حال اتفاق می افتد، است. که معمولاً شامل هدایت آگاهی به افکار، احساسات فیزیکی و عواطفی است که فرد در حال تجربه آنهاست. بخش پذیرش شامل مشاهده آن احساسات و عواطف بدون قضاوت است. در واقع هدف توجه و نظاره کردن آن چیزی است که در لحظه در حال رخ دادن است بدون هیچ گونه پاسخ یا تغییر دادن آنها.

تحقیقات نشان داده است که مدیتیشن ذهن آگاهی به کاهش اضطراب و استرس، درد، علائم افسردگی و اعتیاد کمک می کند.

  1. مدیتیشن تجسمی. مدیتیشن تجسمی یا تصویرسازی هدایت شده یک تکنیک آرامش بخش است که بر روی تصاویر ذهنی مانند پیاده روی در ساحل یا در چمنزار تمرکز می کند. این تکنیک، مشابه یک رویاپردازی کنترل شده است و به ذهن کمک می کند تا افکار استرس زا را خاموش کند و تنش را در بدن کاهش دهد. تصویرسازی هدایت شده روشی برای مدیریت استرس شماست. یک تکنیک تمدد اعصاب است که شامل تجسم محیط های مثبت و آرام است.

در تصاویرسازی هدایت ‌شده، فرد عمداً به یک مکان یا سناریوی آرامش بخش فکر می‌کند. هدف این است که از طریق آرامش و ذهن آگاهی، حالتی آرام در بدن ایجاد شود. زیرا طبق اصول درمان شناختی رفتاری، بدن ما به افکار ما واکنش نشان می دهد. مدیتیشن تجسمی باعث کاهش اضطراب و استرس، کاهش درد، بهبود وضعیت خواب و همچنین کاهش علائم افسردگی می شود.

خود نظارتی

خود نظارتی

اصطلاح “خود نظارتی” برای توصیف ثبت منظم رفتار توسط مراجع استفاده می شود. خود نظارتی برای ثبت رفتارهای آشکار مانند تعداد نوشیدنی ‌های الکلی مصرف‌ شده در روز یا تعداد رفتار آسیب‌ رسان به خود، مناسب است. همچنین می‌توان از آن برای نظارت و ثبت حالات عاطفی درونی از جمله میزان افسردگی، اضطراب، افکار خودکشی یا استراتژی‌ های ناکارآمد دیگر استفاده کرد. علاوه بر این، مراجعان می توانند برای ثبت رفتارهای خودمدیریتی از این تکنیک استفاده کنند. به عنوان مثال، یکی از راهبردهای درمانی ضروری درمان شناختی- رفتاری برای اختلال هراس، استفاده از مواجهه است. مراجعان در طول جلسات درمانی در معرض محرک های اضطراب آور قرار می گیرند. همچنین از آنها خواسته می شود در خارج از جلسه در معرض این محرک ها قرار بگیرند و تجربیات خود را از این مواجهه ثبت کنند.

خود نظارتی اطلاعاتی را در اختیار درمانگر می‌گذارد و به او کمک می کند تا بفهمد چگونه این مشکلات مراجع توسعه پیدا کرده است، چه چیزی این مشکلات را ادامه می‌دهد و چرا تا به الان حل نشده اند. در واقع به کمک خودنظارتی درمانگر و مراجع به درک مشترکی از مشکل می رسند. هنگامی که خود نظارتی به طور مؤثر انجام شود، سکوی پرش قدرتمندی برای بسیاری از بخش ‌های فرآیند درمانی می شود.

به طور کلی خودنظارتی به دوبخش تقسیم می شود:

  • تمایز. در این بخش مراجع به کمک درمانگر فکر، احساس یا رفتاری را که قصد بررسی آن را دارد شناسایی و انتخاب می کند. این بخش می تواند برای مراجعان چالش برانگیز باشد. زیرا ممکن است اولین باری باشد که آنها به علائم، افکار و احساسات خود توجه می کنند. برای ساده کردن این چالش، درمانگر می تواند در ابتدا از مراجع بخواهد که رفتارهای آشکار خود را ثبت کند و سپس به سراغ رفتارهای درونی مثل افکار و احساسات پیچیده تر برود.
  • ثبت. این بخش شامل ثبت و مستندسازی رفتارها است. در واقع با مکتوب کردن رفتارها امکان تحلیل و بررسی و پیگیری آنها فراهم می شود. استفاده از این روش به فرد و درمانگر اجازه می دهد تا بر روی رفتارها نظارت داشته باشند، یعنی هدف را متمایز کنند (مثلاً احساس اضطراب)، آن را ثبت کنند (مثلاً چه زمانی رخ داد، چه مدت طول کشید، کجا اتفاق افتاد و چگونه پیش رفت) و سپس آن را مرور کنند (مثلاً چند بار در یک هفته اتفاق افتاد).

در هر صورت کاربرگ های متنوعی برای خودنظارتی وجود دارد که کاربرگ نظارت روزانه، نظارت بر عزت نفس یا ثبت افکار نمونه‌ای از اینها هستند. و می توانند بسیار کمک کننده باشند. زیرا بسیاری از ما روزانه مورد حمله افکار اتوماتیک منفی قرار می گیریم و بر اساس همین افکار فعالیت های روزانه خود را پیش می بریم. در نتیجه با نوشتن افکار و فعالیت ها و تحلیل و بررسی آنها می توان از این چرخه معیوب خارج شد.

ایفای نقش

ایفای نقش

ایفای نقش می تواند به فرد کمک کند تا برای موقعیت های بالقوه دشوار آماده شود. در این تکنیک درمانگر موقعیتی که مراجع ترس روبرو شدن با آن را دارد، شبیه سازی می کند. برای مثال اگر مراجع استرس زیادی برای شرکت در یک مصاحبه کاری دارد، درمانگر نقش مصاحبه کننده را بازی می کند و به این نرتیب فرد رفتاری که قرار هست در موقعیت اصلی به نمایش بگذارد را بارها و بارها از قبل تمرین می کند. ایفای نقش به طور قابل توجهی می تواند ترس و اضطراب را کاهش دهد. به طور کلی از ایفای نقش برای موارد زیر استفاده می شود:

  • بهبود مهارت های حل مسئله
  • کسب آشنایی و اعتماد به نفس در شرایط خاص
  • تمرین مهارت های اجتماعی
  • آموزش قاطعیت
  • بهبود مهارت های ارتباطی

ایفای نقش

ذهن آگاهی

این تکنیک بر آگاهی از افکار و احساسات تمرکز دارد، بدون هیچ گونه قضاوت یا تحلیل و تفسیری. ذهن آگاهی راهبردی است برای ایجاد یک رابطه جدید با تجربیاتی مانند اضطراب، نه حذف این تجربیات. هدف ذهن آگاهی این است که به فرد کمک کند از الگوهای فکری منفی مانند نشخوار فکری یا وسواس در مورد چیزهای منفی رها شود و توجه خود را به آنچه واقعاً در لحظه حال اتفاق می افتد هدایت کند. درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) تکنیک های شناختی رفتاری را با استراتژی های ذهن آگاهی ترکیب می کند تا به فرد کمک کند افکار و احساسات خود را بهتر درک و مدیریت کند تا از احساس پریشانی رهایی پیدا کند. در این رویکرد درمانی، افراد می‌توانند یاد بگیرند که چگونه از روش‌های شناختی و مدیتیشن ذهن ‌آگاهی برای قطع فرآیندهای خودکار که اغلب موجب افسردگی می‌شوند، استفاده کنند.

تحقیقات نشان داده است که استفاده از تکنیک ذهن آگاهی در جلوگیری از بازگشت دوره های افسردگی موثر بوده است. همچنین در بهبود موارد خفیف اختلالات اضطرابی، افسردگی و بیش فعالی مفید ظاهر شده است. در مجموع از مزایای ذهن آگاهی در سلامت روان می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • ذهن آگاهی به فرد کمک می کند تا الگوهای فکری و خلقی خود را کشف کند.
  • ذهن آگاهی به فرد کمک می کند تا یاد بگیرد که چگونه در زمان حال زندگی کند و از لذت های کوچک زندگی روزمره قدردانی کند.
  • ذهن آگاهی به فرد می آموزد که چگونه زنجیره افکار، خلق خوی منفی یا فکر کردن به خاطرات دردناک را متوقف کند.
  • ذهن آگاهی به فرد این امکان را می دهد که از حالت ذهنی فعلی خود به حالتی که آگاه تر، متعادل تر و کمتر قضاوت کننده است، برسد.
  • ذهن آگاهی به فرد امکان روبرو شدن با احساسات و حالات دشوار را می دهد و او را برای استفاده از رویکردهای دیگر آماده می کند.

ذهن آگاهی

تقریب متوالی یا پی در پی

این تکنیک برای کمک به انجام اموری است که طاقت فرسا به نظر می رسند و یا اینکه فرد به هر دلیلی در به پایان رساندن آنها مشکل دارد. با این روش آنها را به مراحل کوچکتر و دست یافتنی تقسیم می کنیم. در این تکنیک هر مرحله بر پایه مرحله قبلی بنا می‌شود، بنابراین در حین حرکت، فرد به مرور در انجام آن فعالیت خاص مسلط می شود و ذره ذره اعتماد به نفسش افزایش پیدا می ‌کند.

با هر قدمی که فرد به سمت نتیجه مطلوب و نهایی برمیدارد مورد پاداش قرار می گیرد. مجموعه این پاداش ها کمک می کند تا فرد نسبت به تکرار مراحل ترغیب شود و این تکرارها میزان تسلط فرد را افزایش می دهد و فعالیتی که دشوار به نظر می رسید رفته رفته قابل دست یافتن به نظر می رسد.

تقریب متوالی یا پی در پی

 آزمایش‌های رفتاری

در این تکنیک درمان شناختی رفتاری، درمانگر به فرد کمک می کند تا باورها و مفروضات خود را بررسی و آنها را مورد آزمایش قرار دهد. بسیاری از ما باورهایی داریم که توسط شواهد پشتیبانی نمی‌شوند و به این باورهای غیرمنطقی، کاذب و بدون پشتوانه اجازه می‌دهیم تا نحوه زندگی ما را تعیین کنند. رها کردن باورها و فرضیاتی که ما را عقب نگه داشته اند، می تواند بسیار رهایی بخش باشد. آزمایش‌ های رفتاری فعالیت ‌هایی هستند که توسط درمانگر در جلسه روان درمانی یا در بین جلسات انجام می شود. این فعالیت ها، باورها و پیش بینی های موجود را به چالش می کشند یا به توسعه باورهای سازگارتر کمک می کنند. آزمایش‌های رفتاری راهی عالی برای یافتن حقیقت در مورد باورهای ما در مورد خود، دیگران و دنیای اطرافمان است.

آزمایش‌ های رفتاری معمولاً برای اختلالات اضطرابی استفاده می‌شوند. زیرا اختلالات اضطرابی اغلب همراه با تفکر فاجعه آمیز هستند و تمرکز این تکنیک نیز روی کنترل همین افکار و باورها است. در این روش، قبل از شروع کاری که معمولاً فرد را مضطرب می کند، از او خواسته می شود پیش بینی کند که چه اتفاقی خواهد افتاد. و بعد از انجام شدن آن کار، در مورد اینکه آیا این پیش بینی درست از آب درآمد یا نه صحبت خواهد کرد. با گذشت زمان، فرد ممکن است متوجه شود که فاجعه پیش ‌بینی ‌شده در واقع خیلی هم محتمل نیست. این تکنیک را می توان با کارهایی که اضطراب کمتری به همراه دارند شروع کرد و مرحله به مرحله پیش رفت.

برنامه‌ریزی فعالیت‌ها و فعال‌سازی رفتاری

برنامه‌ریزی فعالیت‌ها و فعال‌سازی رفتاری

برنامه ریزی فعالیت که برای توسعه فعال سازی رفتاری طراحی شده است، یک تکنیک CBT است که به شما کمک می کند رفتارهایی که معمولاً به دلیل افسردگی، اضطراب یا سایر موانع از آنها اجتناب می کنید را مجددا فعال کنید. با شناسایی و برنامه ریزی رفتارهای مفید، احتمال انجام آنها افزایش می یابد. این تکنیک به ویژه برای افرادی که به دلیل نداشتن انگیزه یا به دلیل تعلل و ضعف در مدیریت زمان در انجام وظایف خود مشکل دارند، مفید است.

برنامه‌ریزی فعالیت می تواند در ایجاد عادات مفید، موثر باشد. و فرصت خوبی را فراهم می کند تا آنچه که فرد آموخته است را در عمل پیاده‌سازی کند. بعضی از افراد رفتارهای مفید را می شناسند و از نتیجه خوب آنها آگاهی هم دارند اما به دلیل مشکلاتی نظیر افسردگی یا اضطراب توان و انگیزه انجام آن فعالیت ها را ندارند یا حتی ممکن است به دلیل عدم آشنایی با چگونه عملی کردن یک رفتار از انجام آن صرف نظر کنند؛ اما با استفاده از چنین تکنیکی مسیر برای اجرایی کردن یک رفتار هموارتر می شود. جدول های فعال سازی رفتاری نظیر جدول فعالیت ها با زمان بندی یا بدون زمان بندی نیز با همین هدف طراحی شده اند.

حل مساله

حل مساله

حل مسئله یکی از رایج ترین و کاربردی ترین مهارت های مورد استفاده در درمان شناختی رفتاری در برخورد با اختلالات افسردگی و اضطرابی است. آموزش حل مسئله شامل یادگیری و به کارگیری پنج مرحله متوالی است: شناسایی یک مسئله، تهیه فهرستی از راه حل های ممکن، ارزیابی نقاط قوت و ضعف هر راه حل، انتخاب راه حل مناسب برای اجرا، و در نهایت اجرای راه حل و تعیین اینکه آیا مشکل حل شد یا برای حل مشکل به راه حل دیگری نیاز است.

حل مسئله یکی از تکنیک های مورد استفاده در جنبه رفتاری درمان شناختی رفتاری است. درمان شناختی رفتاری فراتر از به چالش کشیدن افکار منفی و خودکار است. بخش رفتاری این درمان بر روی کارهایی که افراد انجام می‌دهند و چگونگی تغییر آنها برای حمایت از سلامت روانشان تمرکز دارد. 

توجه برگردانی

توجه برگردانی

در این تکنیک فرد یاد می گیرد به افکار و احساسات منفی توجه نکند و به عبارتی حواس خود را از آنها پرت کند. تحقیقات نشان داده است که با استفاده از این تکنیک میزان افکار منفی در افراد مبتلا به افسردگی کاهش می یابد. همانطور که نشخوار فکری باعث افزایش این افکار می شود تکنیک حواس پرتی یا توجه برگردانی می تواند از گسترش پیدا کردن آنها جلوگیری کند و به مرور زمان آنها را کاهش دهد.

حواس پرتی یک استراتژی تنظیم هیجان است که به ویژه اگر همراه با پذیرش باشد تاثیر دوچندانی نسبت به زمانی دارد که همراه با رفتارهای اجتنابی باشد. در واقع پذیرش عواطف و هیجاناتی که در درون ما در جریان است کمک شایانی به تحت کنترل گرفتن و به طبع کاهش آن دارد.

تکنیک‌های درمان شناختی رفتاری (cbt) برای درمان اختلال‌ها

همانطور که تا اینجای مقاله مطالعه کردید، بعضی از تکنیک‌های درمان شناختی رفتاری (cbt) در درمان بعضی از اختلال‌ها موثرتر واقع شده‌اند. به منظور جمع‌بندی، سعی کرده‌ایم در این بخش دسته‌بندی واضحی از کاربرد این تکنیک‌ها ارائه دهیم:

  • تکنیک های cbt برای درمان افسردگی: بازسازی شناختی، خودنظارتی، تقریب متوالی یا پی در پی، برنامه ریزی فعالیت ها و فعال سازی رفتاری، حل مساله و توجه برگردانی.
  • تکنیک های cbt برای درمان اضطراب: مواجهه درمانی، خودنظارتی، آرمیدگی و تکنیک های کاهش استرس، ایفای نقش، ذهن‌آگاهی، آزمایش‌ های رفتاری، برنامه ریزی فعالیت ها و فعال سازی رفتاری و حل مساله.
  • تکنیک های cbt برای درمان وسواس: مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP)، بازسازی شناختی، خودنظارتی، آزمایش‌ های رفتاری.
  • تکنیک های cbt برای درمان خشم: بازسازی شناختی، آرمیدگی و تکنیک های کاهش استرس، ذهن‌آگاهی و حل مساله.

درمان شناختی رفتاری چیست؟

درمان شناختی رفتاری شامل تکنیک های مختلفی است که هر کدام می توانند در درمان اختلال خاصی موثر واقع شوند.

سخن پایانی

در این مقاله با تکنیک های مهم و پرکاربرد درمان شناختی رفتاری به طور مفصل آشنا شدید. همانطور که احتمالا متوجه شدید باور اصلی همه این تکنیک ها تغییر نوع تفکر و به طبع آن تغییر احساسات و رفتارهای افراد است. در واقع هر کدام از این تکنیک ها به روش های مختلف سعی در اجرایی کردن همین باور دارند. بعضی از تکنیک ها به صورت مستقیم روی همین هدف کار می کنند یا اینکه به صورت غیرمستقیم، مانند تکنیک های آرمیدگی و ذهن آگاهی، به فرد کمک می کنند تا از پس چنین تغییری بربیاید. نتایج درخشانی که تا کنون در اثر استفاده از تکنیک های درمان شناختی رفتاری پدید آمده، درمانگران زیادی را جذب این روش کرده است؛ همچنین مراجعان نیز از این نوع درمان به جهت تنوع روش های درمانی و از همه مهم تر برآیند مثبت آن، استقبال ویژه ای می کنند. به همین جهت ما نیز سعی کردیم تا در این مقاله توصیف روان و در عین حال دقیقی از تکنیک های مختلف درمان شناختی رفتاری ارائه دهیم تا درمانگران این حوزه بتوانند بر اساس نیاز خود هر یک از این تکنیک‌ها را در جلسات مشاوره به کار ببرند.

 

4.7/5 - (12 امتیاز)
بازگشت به لیست